چالش نامه نویسی

"روز اول"

*برای کسی بنویس که میخوای همه چیز رو بهش بگی، اما می‌ترسی.

خیلی وقته که ما باهم دوستیم تقریبا دو سالی میشه

همیشه تلاش کردم دوستت داشته باشم و تو هم همینطور

تا اینکه به اینجا رسیدیم و من احساس میکنم دیگه دوستم نداری...شایدم این حس دو طرفه باشه ولی هر چیزی که هست خوشایند نیست

من نمیتونم تموم خودم رو بهت نشون بدم

نمیتونم تموم عشقمو بهت بدم

چون حس میکنم این کار درستی نیست...یعنی حس میکنم این کار محبت بی جا و اضافه است..

نمیدونم چرا این چند وقته عوض شدم و تبدیل به آدمی شدم که برای عشق ورزیدن باید نیاز به دلیل داشته باشه

ولی در کل

سعی میکنم جور دیگه ای دوستت داشته باشم

که شاید همه چیز درست بشه.

 

"روز دوم"

*راجع به حرف هایی بنویس که هیچوقت به پدر مادرت نزدی.

اول از همه سلام

امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه

خب راستش..متأسفم که اون جوری که شما میخواستید نبودم

متأسفم که اعتمادتون رو از بین بردم

متأسفم به خاطر روزایی که با کارای من احساس شرمندگی کردید

متأسفم به خاطر اون روز هایی که دوستتون نداشتم

متأسفم به خاطر دفعاتی که دلتون رو شکوندم

متأسفم به خاطر دروغ هایی که بهتون گفتم 

متأسفم به خاطر پنهون کاری هایی که کردم

به خاطر همه چیز متأسفم.

ولی..الان همه چیز خوبه

مامان، بابا الان دیگه همه مشکلات حل شده

من واقعا دارم ارزش خانواده رو حس میکنم

دارم میفهمم که عضو یه خانواده شدن سخته...و هیچکس جای شما رو برام نمیگیره.

امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید.

 

"روز سوم"

*برای کسی بنویس که قلبت رو از همه بدتر شکست.

دوست عزیزم، سلام

بیشتر از ۲ ماهه از این اتفاق عجیب میگذره 

همه چیزم درست شده

ولی جوری که اون موقع شکستم..فراموش نشدنیه 

تقصیر تو نبود

تقصیر منم نبود

ما فقط تو یه سوتفاهم گیر کردیم

ولی هر چقدر که فکر میکنم نمیتونم حالی بدتر از حس و حالی که اون روزا داشتم رو پیدا کنم...(اینقدر عصبی بودم که هزار بار تو مغزم کشتمت.)

تو خیلی خوبی

خیلی کاملی

به قول یه بنده خدایی خیلی قشنگی

ولی خب 

بعضی اوقات زیادی میری رو مخم کوچولو.

تو اجازه نمیدی من با احساساتت ارتباط بگیرم

اگر چیزی درموردم حس کردی بهم نمیگی

خب چرا اینقدر درونگرایی بچههه شجشوشجنشجشمش

البته

من خودمم وقتی مشکلی رو توی تو حس میکنم

نمیتونم بهت بگم

ینی انگار یچی جلودارمه 

ولی حس میکنم باید با چیزای متقابل حل بشه

ینی..وقتی بهت توجه کنم در نتیجه اش تو بهم توجه کنی

بزرگترین چیزی که میخواستم بهت بگم اینه که بذار دوستت باشم.

(میدونم نامه ای که نوشتم اصلااا به موضوع مربوط نبود ولی میخواستم فردش واقعی باشه)

 

"روز چهارم"

*برای کسی که از ته قلب دوستش داری بنویس.

سلام

بیا برگردیم به قدیما

وقتایی که نیم ساعت اول دشمن من

و دو ساعت آخر دوستای هم بودیم

زمانی که با دشمنای خیالی می جنگیدیم

یا زمانی که به قلمرو هم حمله می کردیم

اگر تموم دعوا هارو بذاریم کنار

دوران خوبی بود.

قبول کن.

بزرگتر که شدیم

فهمیدم که هنوزم دوستت دارم

ولی تو زیادی مغرور بودی پسر.

خب..من همیشه به خاطر ذوق زیاد تبدیل به یه آدم دیگه میشم که یکم زیادی اسکله.

و تو اون آدمو دیده بودی..نه منو..

(در نظر نمیگیرم که همش چشمات دنبال من بود.)

ولی دفعات بعد همه چیز منطقی تر شد

فهمیدم که دوست داشتنت غیر قابل انکاره 

هر دفعه که دیدمت، حتی وقتی که حوصله‌تو نداشتم، بازم قلبم شروع می‌کرد به سریع تپیدن

بازم چشمام همش دنبال تو بود

بازم میشدی بهترین چیزی که وجود داره

و این دست من نبود...

بعد از چند وقت که با خود خودم آشنا شدی

دیدم بلاخره داری حستو باور میکنی

انکارش نکن.

درسته که فهمیدی که دوستت دارم

ولی منم میدونم که دوستم داری.

فقط میخوام بگم

من میتونم بهترین دوستت باشم

فقط نمیتونم گفت و گو رو شروع کنم.

تو باید آغازگر باشی...

همین دیگه. خدافس.

"روز پنجم"

*برای بهترین دوستت بنویس

سلام

امیدوارم امروزت خوب بوده باشه

خب..اول از همه اینکه..

ما تقریبا ۷ ساله باهم دوستیم و این اصلا مدت زمان کمی نیست

درسته رابطمون کمتر شده ولی تو هنوزم برام یجور دیگه ای. مگه میتونم فراموشت کنم؟ هر چقدرم تلاش کردم دیدم نشد و تو دوباره بهم برگشتی.

ما رابطمون تو وضع خوبی نیست..فقط و فقط به خاطر اینکه ما بهم نمیگیم از هم چه انتظاراتی داریم

چون درمورد خود جدیدمون حرف نمی‌زنیم

من و تو بچه های ۷ سال پیش نیستیم..قطعا عوض شدیم و باید با خود جدیدمون آشنا شیم

من باید بدونم وقتی جواب سوالامو خیلی ساده و با چند کلمه میگی

آیا اونا واقعا حرف دلتن یا فقط میخوای جواب منو درست ندی

خب من نمیتونم تشخیص بدم

وقتی حرف نمی‌زنیم

وقتی نمیگیم

به نظر من حرف زدن درمورد مشکلات و احساسات یکی از مهم ترین چیزای رابطه است. چیزی که ما نداشتیم. ولی..میتونیم داشته باشیم.

"روز ششم"

*برای کسی که این روز ها دلتنگش هستی بنویس.

سلام عزیز دل عمه

از وقتی که برگشتم باهات حرف نزدم..چون رفتی...ازت خبری نیست:))))

باورت میشه بلاخره یاد گرفتم قالب بزنم:)

تو بودی که منو به اینجا رسوندی

تو بودی که باعث شدی من اینجا ثبت نام کنم

تو باعث همه چیز بودی:)

من نمیدونم چه چیزی باعث شده که بری..

نمیدونم کی رفتی..

ولی هر چیزی که هست

امیدوارم همیشه خوشحال باشی

با احساسات خوب

امیدوارم این رفتن حالتو بهتر کرده باشه

نه اینکه نمک بریزه رو زخمات 

همیشه مراقب خودت باش:)🤍

دوستدار تو؛ ملیکا. 

"روز هفتم"

*برای کسی که زندگیت رو تغییر داد بنویس.

برای خودم مینویسم. 

برای کسی که تصمیم گرفت ادامه بده

برای دختری که تو سخت ترین روز های زندگیش کم نیاورد

برای کسی که همیشه آغوشش به روم باز بوده

میخوام ازت تشکر کنم

به خاطر زیبایی هات

به خاطر زشتی هات

به خاطر اشتباهات و کار های خوبت

به خاطر  تصمیم هایی که گرفتی

میخوام بهت بگم

همیشه کنارتم 

دوستت خواهم داشت

و ازت ممنونم که منو به اینجا رسوندی.

"روز هشتم"

*برای کسی که مرده بنویس.

رفتن عزیزان..خیلی چیز سختیه

سخت تر از تصور آدم

حتی تو خواب دیدنش هم دردناکه..و میتونه زندگی رو به دو بخش تقسیم کنه

بیشتر از یه هفته است که فوت شدین 

تاجایی که میدونم حال هیچکدوم از نزدیکانتون خوب نیست

شما خیلی براشون عزیز بودید

قطعا همینطور بوده.

آیا جوری که دوست داشتید زندگی کردید؟ به دلتون نشست این زندگی؟

اونجا حالتون چطوره؟

همه چیز سخت تره..نه؟

امیدوارم اونجا هم شاد و خوشحال باشید.

"روز نهم"

*برای کسی که بهش صدمه زدی بنویس.

سلام.

امیدوارم منو بخشیده باشی.

من کوچیک بودم

ترسو بودم

خانوادم از نصف زندگیم خبر نداشتن

من توی استرس گیر کرده بودم ولی..

من نمیتونم کارمو توجیه کنم..

ینی نباید توجیهش کنم...

نمیدونم الان کجایی

اصلا منو یادت هست یا نه

ولی ای کاش یادت نباشه.

من باید از اونجا میرفتم

باید.

باید همه چیز رو تموم میکردم.

باید چیز هایی رو شروع نمیکردم.

نمیتونستم

اینطوری هم تو بیشتر آزار می‌دیدی هم من

ولی..

ای کاش تموم تقاصشو پس بدم.

حتی اگه تو منو بخشیده باشی

من‌ هیچوقت نتونستم خودمو ببخشم

ولی..ممنون.

تو باعث شدی آدم بهتری بشم...دیگه اشتباهات از سر ترس گذشته رو تکرار نکنم...

ای کاش میتونستم نصف خاطراتم رو فراموش کنم.

امیدوارم آدم بهتری رو پیدا کرده باشی که مجبور نشه ترکت کنه.

یا دوستی رو پیدا کرده باشی که از جنسیتت نترسه.

(اینو برای دو نفر نوشتم)

"روز دهم"

*دلخواه برای هر کسی که دوست داری. 

+بیان.

میخوام این نامه رو برای شما بیانیون بنویسم

خب...

اولش از طریق وب بلک پینک لاورز با بیان آشنا شدم

اون موقع مهتاب ادمین وب اخبارش بود

بعددد کمکم کردو باهم تونستیم یه وب بزنیم

اولش یه وب خبری داشتم ولی بعدش پاکش کردم و همین هوپ ورلد بود

اینجام اول اسمش ملیبل بود..بعدش طبق نیک نیمم (هوپ هوپ) تغییرش دادم گذاشتمش هوپ ورلد

اون موقع ها خیلی روزای خوبی بودن

میرفتم مدرسه بعد همه چیزو اینجا تعریف میکردمم 

فن گرلی میکردممم 

خیلی خوب بود ینی..همه همراه بودن همه پر انرژی و صمیمی بودن..

الان که برگشتم

دیدم بازم میشه اون انرژی قبلی بیانو پیدا کرد ولی..خیلیییی کمتر شده یونو؟

هیچ چیز مثل قبل نیست 

حتی خودمون

خب ما بزرگ شدیم..

تغییر کردیم

ولی

از همتون ممنونم

که همون انرژی کم بیانو باعث میشید و حال مارو خوب میکنید

من واقعا دوستت دارم فرشته ها

مراقب خودتون باشید:)

 

+راستش منبع چالش یادم نیست ولی تو وب خیلی هاتون دیدمش. همتونم به انجام این چالش دعوت میکنم.